دختر ۱۶ ساله برای رهایی از ازدواج اجباری، مایع شوینده خورد
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۹۱۲۹
آفتابنیوز :
او گفت: مادرم را دو سال پیش بهدلیل کرونا از دست دادم. اگر مادرم زنده بود این همه مشکلات نداشتم. بعد از فوت مادرم، پدرم ازدواج کرد و من و برادرانم با همسرش ارتباط خوبی نداریم و پدرم برای اینکه خودش آرامش داشته باشد، مرا شوهر داد و نامادریم نیز از خداخواسته بدون هیچ گونه توجهی به گریههای من میگفت هر دختری باید یک روز به خانه بخت برود ولی به چه قیمتی با فردی که هیچ گونه علاقهای به وی ندارم و او شرایط کاری مناسبی هم ندارد و فعلاً سرباز است و خانوادهاش از لحاظ فرهنگی با ما متفاوت بودند باید ازدواج کنم؟ جدا از همه اینها من قصد ادامه تحصیل داشتم و اصلاً آمادگی ازدواج نداشتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
التماسهای بیفایده
هر چقدر به مادر نامزدم التماس کردم من نمیخواهم ازدواج کنم، او اصرار داشت که فعلاً با هم بیرون بروید تا شاید مهر او به دلت بنشیند و پدرم گفت اگر یک بار دیگر به او بگویم او را نمیخواهم مرا تا سرحد مرگ میزند و دیگر به خانه راهم نمیدهد و من از ترسم نتوانستم حتی این مسأله را برای داییهایم بگویم.
آنها پدرم را میشناسند و میدانند که چه آدم لجباز و یک دندهای است و چون از اختلاف مادرم و پدرم در گذشته خبر دارند و میدانند حتی علت مرگ مادرم به خاطر عدم رسیدگی به مادرم و درگیریهای بیش از حد آنها بوده است، حتماً فکری برایم میکردند ولی باز سکوت کردم تا اینکه به فکر دومین خودکشی افتادم.
کابوس ازدواج
یک بار دیگر زمانی که مادرم تازه فوت کرده بود از دست رفتارهای پدرم سفید کننده را سر کشیدم ولی انگار نه انگار. این بار هم چارهای جز خودکشی نداشتم وقتی قرار بود به زور پای سفره عقد بنشینم. ازدواج با کسی که هیچ علاقهای به او نداشتم. کابوس زندگی با آن پسر مدام در مقابل چشمانم آرامش را از من گرفته بود و نمیدانستم با این شرایطی که برایم ایجاد شده بود چه کار کنم. دلم تنگ شده بود برای مادرم اگر او زنده بود مانع کار پدرم میشد. من دوست داشتم درس بخوانم که به دانشگاه بروم تا به آرزوهایم برسم اما با این تصمیم اجباری پدرم باید با پسری ازدواج میکردم که هیچ اراده و تصمیمی از خود نداشت و گوش به فرمان مادرش بود. او درست مانند یک روبات عمل میکرد. وقتی در ذهنم تصور میکردم که با این پسر فاتحه تمام آرزوهایم خوانده خواهد شد، نتوانستم تاب بیاورم و تصمیم گرفتم با خوردن جرمگیر به زندگی و بخت سیاهام پایان بدهم.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: ازدواج اجباری خودکشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۹۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جشن عروسی دختر ناصرالدینشاه؛ ۱۳۰ سال قبل + عکس
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، عزیزالسلطان، ملقب به ملیجک دوم، برادرزادۀ یکی از همسران شاه به نام امینه اقدس بود و در ایام کودکی در نزد ناصرالدین شاه ارج و قرب خارقالعادهای داشت؛ به طوری که محبت شاه نسبت به او از محبتی که به فرزندان خود داشت بیشتر به چشم میآمد.
بیشتر بخوانید: سمیرا حسنپور در نقش زن ناصرالدین شاهعزیزالسلطان در سن ۱۶ سالگی با اخترالدوله دختر ناصرالدین شاه ازدواج کرد؛ جشن ازدواج این دو نفر یکی از مفصلترین و گرانترین عروسیهای آن زمان بود که در کاخهای مختلف و به مدت چند روز برگزار شد. در این مراسم اقشار مختلف مردم از درباریان، روحانیون و مردم عادی حضور داشتند.
دو عکس نخستی که ملاحظه میکنید در کاخ گلستان گرفته شدهاند و مربوط به مهمانان درباری و مقامات حکومتی و نزدیکان آنها هستند.
عکس سوم نیز حضور جمعی از روحانیون را در این مراسم نشان میدهد. این عکس در عمارت بهارستان گرفته شده؛ همان ساختمانی که بعدها به عنوان مجلس شورای ملی مورد استفاده قرار گرفت.
انتهای پیام/
کد خبر: 1228594 برچسبها اخبار روز